خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و هنر: پیروز ارجمند مدیر کل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که 6 ماهی میشود در اصلیترین بدنه اجرایی مدیریت موسیقی کشور حضور دارد با حضور در خبرگزاری مهر ضمن ارائه گزارشی از عملکرد 6 ماهه خود در دفتر موسیقی ارشاد به حاشیه ها و دغدغه های این روزهای اهالی موسیقی پاسخ داد. البته شاید فرصتی برای طرح مسائل کلان تر باقی نماند اما مدیر جوان دفتر موسیقی به ما وعده داد تا در فرصتی دیگر به اهداف بلندمدت نهاد مدیریت موسیقی دولت یازدهم بپردازد.
وی در بخش نخست این نشست به وضعیت دفتر موسیقی هنگامی که وی آن را تحویل گرفت، برخی اقدامات اولیه انجام شده در دفتر، وضعیت رهبران ارکستر ملی و سمفونیک تهران، برخورد آییننامهای و ابلاغ برخی موارد از سوی مدیریت موسیقی به هنرمندان که یک نمونه آن با واکنش منفی اهالی موسیقی رو به رو شد و ... اشاره کرد.
مدیر کل دفتر موسیقی وزارت ارشاد در بخش دوم از گفتگوی خود با تاکید بر ایجاد یک نگاه و اقع بینانه در ماجرای مناقشه هنرمندن و دولت از مدیریت جهادی واقعی در موسیقی، تفکرات دفتر موسیقی در دولت یازدهم پیرامون حوزه ممیزی، معرفی خط قرمزهایی موسیقایی، نحوه دخالت نهادهای خارج از وزارت ارشاد در سیاستهای کلان موسیقی، عملکرد رسانه ملی در حوزه موسیقی، تلاش برای خروج از قاعده های رایج مدیریتی و برنامه های دفتر موسیقی ارشاد در ارتباط با موسیقی نواحی سخن گفت.
با ما در این گفتگو همراه میشوید:
* نقش مدیر دولتی در رویارویی با انتظارات و انتقادهای جامعه هنری به ویژه هنرمندان موسیقی فارغ از تئوریها، شعارها، کلیشه ها، وعده های بعضا تکراری و اجرا نشدنی چیست؟ بهتر نیست کمی واقع بینانه به ماجرای مناقشه میان هنرمندان و دولت نگاهی کنیم، به هر حال شان هنرمندان عرصه برخورد اداری و به قول خودتان «وزارت صنعتی» را با یک مدیر موسیقی نمی دهد.
- بالاخره هر جراحیای درد دارد ولی یک پزشک به دلیل درد بیمارش که جراحی را متوقف نمیکند. اگر من به عنوان کسی که موسیقی ایرانی کار کرده، برای سریال ها و فیلم های مختلف آهنگسازی کردم، محقق و پژوهشگر و مدرس هستم به تیم کارشناسی حوزه موسیقی در دولت آقای روحانی آمدهام پس طبیعتا نظام مدیریتی من یک نظام مبتنی بر یک کار علمی و جدی است. اگر قرار باشد در هر کارم فارغ از خردجمعی که به آن اشاره کردم بقیه نظر بدهند پس چه چیزی در مدیریت من وجود دارد؟ این چیزی است که باید هنرمندان بپذیرند. عکس این موضوع هم اینکه ما هم باید بپذیریم هنرمندان در شرایط سختی هستند خصوصا در سالهای اخیر مشکلات مالی متعددی را متحمل شدند. به عنوان مثال یک نوازنده ارکستر سمفونیک که کاری جز نوازندگی بلد نیست، از زمان تعطیلی ارکسترها معطل است و شان او هم اجازه نمی دهند که هر کاری را انجام دهد و از سوی دیگر سازی هم می زند که هیچ جایی جز ارکستر نواخته می شود. پس اینجا وظیفه من است که در بهبود ماجرا نقشی را ایفا کنم. این موضوع هم بخشی از انتظاراتی است که جامعه موسیقی از ما دارد.
*آیا شما برای جبران بخشی از این نابسامانیهایی که اشاره کردید و به زعم من نشات گرفته از سیاست های غلط و مدیریت ناموزون دولتهای گذشته است که متاسفانه امتداد آن را در بخشی از عملکرد فرهنگی دولت یازدهم هم میبینیم، فعالیتهای موثری را انجام داده اید؟
- ما اولین کاری که انجام دادیم و برخی دوستان هم می توانند شهادت بدهند، این بود که سعی کردیم شان و کرامت هنرمندان را حفظ کنیم لذا اگر من تاکید می کنم که دوستان و هنرمندان با قرار وقت قبلی به دفتر من بیایند این موضوع اتفاقا در جهت حفظ شئون هنرمندان است که یک هنرمند برجسته وقتی وارد دفتر موسیقی وزارت ارشاد می شود معطلی نداشته باشد در حالیکه برای همین آیین نامه خیلی واکنش نشان می دهند.
اتفاقا این نشان می دهد که من شان شما را حفظ می کنم که یک هنرمند باید وقت خود را بابت کارهای هنری خود بگذارد و چون وقت ارزشمندی دارد در دفتر من معطل نشود. بسیاری از استادان موسیقی وقتی به دفتر موسیقی وزارت ارشاد مراجعه کرده و کارهای خود را پیگیری می کنند من به آنها می گویم که تشریف ببرند و این سیستم اداری ماست که کارهای این عزیزان را انجام می دهد و مجوز نهایی را به منزل ارسال می کند. من معتقدم این استاد باید وقت خود را صرف نوازندگی و آهنگسازی کند نه اینکه در لابیرنت های دفتر موسیقی مشغول حرکت کردن باشد.
*اما این فقط یک مشکل از مشکلات متعدد حوزه موسیقی است.
- استفاده از کارشناسان در بدنه دفتر موسیقی یکی از اهداف مهم کار است. ما سال ها در بدنه وزارت ارشاد صرفا از افراد خاصی استفاده می کردیم یعنی یک سری از استادان خاص که سن و سالی از آنها گذشته بود اما جوان نبودند می آمدند و در مورد همه کارها اظهار نظر می کردند. در حالیکه هم اکنون ما در کنار این بزرگان از جوان ها هم استفاده می کنیم. بسیاری از اعضای هیات علمی دانشگاه ها، موزیسین های مستعد و نوازندگانی که هم اکنون با ما فعالیت و همکاری می کنند کسانی هستند که میانگین سنی آنها بین 35 تا 40 سالگی است و اینها می توانند در کنار ما باشند و با ایده های نو و انگیزه فراوان کمک حال دفتر موسیقی باشند.
البته بخشی از مناقشات بر این موضوع دلالت دارد که چرا شما از فلانی و فلانی برای این کار استفاده می کنید؟ که من فکر می کنم پیروز ارجمند فقط مدیر کل موسیقی شهر تهران نیست لذا همین دوستان که گاهی گله مندند چرا سفر های استانی من زیاد است، باید بگویم اتفاقا من معمولا اواخر هفته این کار را انجام می دهم ضمن اینکه رفتن من نشاندهنده ظرفیت های کل کشور است. ضمن اینکه 22 سفر من در 22 استان کشور به منظور دیدار با هنرمندان، بررسی وضعیت انجمنهای موسیقی، دیدار با مدیران کل ارشاد استانها و مدیران رده بالای هر استانی است که این موضوع نشان میدهد که ما دوست داریم اتفاقات خوب در کشور تعمیم پیدا کند.
هنرمندان و همه اهالی شریف موسیقی هم باید اندکی صبوری کنند. ما هم سعی می کنیم مشکلات هنرمندان عزیز را لایه به لایه حل کنیم. به هر حال موسیقی بالاترین مصرف فرهنگی را در عرصه فرهنگ و هنر دارد و این خیلی نکته خوبی را روشن می کند و آنهم این است که ما وظیفه بسیار سختی در قبال هنرمندان و کل جریان موسیقی داریم این موضوع هم به گونه ای نیست که بخواهیم موسیقی را حذف کنیم.
ما امروزه باید درباره چگونه بودن و بهتر بودن موسیقی صحبت کنیم. این بهتر بودن هم نیازمند تعاملی دو سویه است. من فکر می کنم بخشی از این مناقشات حاصل یک شتابزدگی و توقعات زیادی است که اهالی هنر از ما دارند البته ما هم بالعکس باید مدیریت جهادی داشته باشیم و من فکر می کنم اتفاقا با فرمایشات مقام معظم رهبری در پیام نوروزیشان تکلیف بیشتری داریم. خدا را شکر همه ما در سال گذشته نیز قبل از فرمایشات حضرت آقا این کار را انجام میدادیم و بدین گونه هم نیست که اگر 24 ساعت کار کنیم کار درستی را انجام دادیم. همین که از حداکثر ظرفیتهای موجود بتوانیم استفاده کنیم این به خودی خود یک مدیریت جهادی است.
*آقای دکتر به طور حتم می پذیرید که مدیریت جهادی همانطور که از عنوانش پیداست بدون عمل و اجرا معنایی ندارد. می توانید برای اثبات ایجاد فضایی که به آن اشاره کردید از مصداق های عینی و موثر این 6 ماه هم نام ببرید؟
- امروز من مدعی هستم بیش از 70 درصد از رانت ها و دلالی های دفتر موسیقی که زبانزد خاص و عام بود، رفع شده است و این امر حاصل همین مدیریت جهادی و نگاه به سالم سازی و تعامل با هنرمندان است. فضای امنی که امروزه برای هنرمندان، شرکت ها و فعالان در حرفه حرفه ای موسیقی تامین می شود هیچ موقع وجود نداشته یا حداقل در این چند سال اخیر وجود اثری از آن را نمی دیدیم. این امنیتی که حاصل شده نتیجه نوع مدیریت ما بوده است لذا اگر قرار باشد همین امروز از مسوولیت خود کناره گیری کنم مدعی هستم که سرشکسته نیستم که بگویم فقط در زمان مرگ هنرمندان یک پیام تسلیت صادر کردم. من امروز مدعی هستم که کارهای بنیادینی در دفتر موسیقی انجام دادیم و قطعا بیش از این هم انجام خواهد شد که اساسا برای تحمیل یک فعالیت نیست بلکه همه این موارد وظایفی بوده که باید انجام می شده است.
اما باز هم به این نکته اشاره می کنم که همه اختلافات و مناقشات حل می شود و فقط هنرمندان و فعالان این حوزه به ما زمان بدهند و با ما همکاری کنند. البته که همکاری هم فقط در حرف نیست و باید دوستان مواردی را که ما تشخیص می دهیم بپذیرند و طبیعتا عدم تمکین هم به معنای این است که کار ما را قبول ندارند پس باید بیایند بحث و صحبت کنند. خصوصا اینکه قبل از اینکه مطلبی برای کسی روشن نشده به آن دامن نزنند. اتفاقا بعضی از همین مناقشات به دامن زدن زود هنگام دوستان برمی گردد که بدون اینکه نظر ما را هم بشنوند نظر می دهند و آنها را رسانه ای می کنند که این به خودی خود باعث ایجاد کدورت هایی بین من و یا بقیه می شود. من عموما سعی می کنم از طریق ارتباط مستقیم این موارد را رفع کنم و امیدوارم کارها را طوری با سرعت پیش ببریم که باعث شرمندگی ما در مقابل دوستان نشود.
*تمام مواردی را که به آن اشاره کردید، می توانم بپذیرم اما تصور می کنم در این جایگاه و فضایی که مناقشات موسیقایی محل بحث و نظر است ماجرای تکراری ممیزیهای سلیقهای و بدون وجود قانون مدون به برخی مناقشات دامن میزند. ما هنوز بعد از گذشت 35 سال از پیروزی انقلاب اسلامی نتوانسته ایم شکل ضابطه مند و تثبیت شده ای را برای ممیزی تدوین کنیم بنابراین راضی تر خواهم بود که مصداقی به این دغدغه همیشگی و به نظر من حل نشدنی هم پاسخ دهید.
- دفتر ما یک بخش شعر و ترانه و یک بخش موسیقی را رصد میکند. من از روز اولی که وارد دفتر موسیقی شدم تقاضایی از دوستان در شوراها داشتم؛ اینکه سعی کنیم نگاه کیفیگرایانه داشته باشیم زیرا اگر ما نگاه کیفیگرایانهای به ماجرا داشته باشیم همه آن خطوط قرمز هم خود به خود رعایت می شود.
من برای شما مثالی می زنم؛ در این مدت ورودی شعر و ترانه به دفتر ما ماهی حدود یک هزار و 500 قطعه شعر است یعنی شورای ما باید این تعداد شعر و ترانه را بخوانند و نظر بدهند که این قاعدتا یک تیم 100 نفره می خواهد. کاری که ما در این فضا انجام دادیم این بود که آمدیم و با تشکیل سه شورا جداگانه کارها را تخصصی کرده و خیلی هم با وسواس جلو رفتیم. حتی بعضی از اشعار بزرگان شعر کلاسیک فارسی را دیگر از مرحله ممیزی خارج کرده و سعی کردیم مسیر را به نوعی کوتاه کنیم این در حالی است که مدیران قبلی در ذهن اعضای شورای دفتر موسیقی فضایی را به وجود آورده بودند که ممیزی ها باید خیلی سفت و سخت باشد.
من اصلا به واژه ممیزی در دفتر موسیقی معتقد نیستم ما اصلا ممیزی انجام نمی دهیم ما آثار را کنترل کیفیت می کنیم مانند محصولی که می خواهد استاندارد بگیرد. حدود محتوای شعر، قالب های کلامی و ادبی، رعایت شانیت زبان فارسی و مواردی از این دست موضوعاتی است که باید در شعر رعایت شود حال امکان دارد یکی بگوید مثلا ما هر جا واژه بوسه باشد باید آن را از ترانه های دارای مجوز خارج کنیم. ولی آیا وقتی در اثری محتوایی مبنی بر اینکه «من بوسه ای بر دستان مادرم زدم» وجود داشته باشد، باید به آن مجوز نداد؟ آیا وقتی حرف از آغوش می زنیم فقط باید به جنبه های اروتیک آن توجه کنیم و بلافاصله قطعه مورد نظری که آغوش در آن کاملا جنبه غیر اروتیکی دارد رد کنیم؟
این موارد در دوره مدیریتی من بسیار مهم است و الان ماجرا این گونه نیست که هر شعری را که واژه بوسه در آن باشد رد کنیم. ما به محتوا نگاه می کنیم و اگر هم مواردی بوده که دچار مساله ای شده دوستان دوباره مراجعه کردند به ما و من آن را به شورای دیگری ارجاع دادم یا خود من با مشاوران بررسی کردیم. برخی از اوقات هم با مشاوران مذهبی خودم به طور اختصاصی اشعار را بررسی کردیم و تقریبا در اکثر موارد به نتیجه خوبی رسیدیم به طوری که اشعار یا اصلاح شده یا مجوز گرفته است. به هر ترتیب تغییر ذهن دوستان شورا یکی از مواری بوده که بایستی ان را انجام می دادم که خوشبختانه به تدریج در حال انجام شدن است به طوری که در حال حاضر بسیاری از شعرهایی که قبلا برای صدور مجوز مشکل داشتند مجوز گرفته اند و بالعکس. بسیاری از اشعاری که قبلا مجوز می گرفته اند امروز مجوز نمی گیرند.
*به چه دلیلی ؟
- برای من خیلی مهم است که زبان فارسی حفظ شود و از واژه های سخیف استفاده نشود. وظیفه ما پاسداشت زبان هم هست. ضمن اینکه ما اعتقاد داریم به هیچ فردی اعم از حقیقی و حقوقی در هیچ شعری نباید توهین شود از سویی دیگر بخشی از اخلاقیات جامعه و بنیان های خانواده هم نباید خدشه دار شود بالاخره ما امروزه شاهد هستیم که بسیاری از رسانه ها مثلث های عشقی را رواج می دهند و وظیفه ما این است که از این موضوع جلوگیری کنیم. من معتقدم ما باید بیاییم و این پدیده را در قالب موسیقی به شکلی هنرمندانه نقد کنیم و وجوه منفی آن را به مخاطب معرفی کنیم. به نظر من رعایت نکردن این مواردی که گفتم خطوط قرمز ما هستند؛ خطوط قرمزی که شاید خیلی دور از ذهن نیست و در هر جامعه ای نسبت به رعایت این خطوط قرمز اقداماتی مانند اقدامات ما انجام میگیرد.
*به غیر از شعر و ترانه، در حوزه نظارت و ارزشیابی موسیقایی چه اقداماتی را در دفتر موسیقی انجام داده اید؟ آیا این نوع عملکرد مورد رضایت اهالی موسیقی در این شش ماهه قرار گرفته است؟
- در مورد موسیقی کیفیت برای ما بسیار مهم است. ما از نوعی موسیقی که می شود گفت به نوعی موسیقی لهو و لعبی و لاله زاری به شدت اجتناب می کنیم. خود من خیلی در این مورد سخت گیری می کنم و معتقدم محصول باید خوب باشد از طرفی یک نکته دیگری هم این است که جامعه ما جامعه جوانی است و جوانان نیازمند موسیقی خاص خود هستند. بعضی از موسیقی ها شاید باب طبع منِ مسوول نباشد اما محصول سالم است. ما این نوع موسیقی را هم مجوز می دهیم به طور کلی من در بحث ممیزی به سمت کیفی گرایی حرکت خود را آغاز کرده ام البته دست به ترکیب شوراها نزدم و به جز یکی دو نفر فردی را به شوراها اضافه نکردم.
من معتقدم ظرفیت شوراها در حال حاضر دارای کیفیت مناسب ولی قابل بازنگری در شیوه بررسی آثار است. خود من در جلسات حضور پیدا می کنم، بخشی از کارها را خودم دوباره بررسی و با تیم مشاوره دیگری روی آنها کار می کنیم ضمن اینکه ما برای اولین بار در دفتر موسیقی عملکرد دفتر موسیقی در کیفیت و کمیت را پژوهشی می کنیم که اینها بعد از پژوهش در مرحله پالایش برنامه ریزی و سیاستگذاری تاثیر داشته باشد و به عنوان نمونه برای ما مهم است که مصرف فرهنگی مردم ما یا مصرف موسیقایی آنها از بازار محصولاتی که توسط وزارت ارشاد مجوز گرفته اند چند درصد است؟
اگر این درصد درصد قابل توجهی باشد سهم ما هم خطیرتر می شود و اینکه محصولاتی که ما مجوز آن را صادر کردهایم در چه رده و حدودی از موسیقی هنری و مردمی قرار می گیرد. اینها همگی نکاتی هستند که مشغول پردازش آن هستیم. به طور حتم چنین رویکردی مقداری زمانبر است اما من معتقدم که این پژوهش ها باید انجام شود و این کارها باید انجام گیرد و سپس ما بررسی کنیم و اگر لازم بود اصلاح و رفع نقص کنیم. من هم ایرادهایی را به مجموعه شوراهای دفتر موسیقی وارد می دانم اما برای اصلاح آن زمان نیاز است.
*به نکته خیلی خوبی اشاره کردید که اتفاقا مبدا ورود من به جزییات بحث است. حتی اگر شما هم دست به اصلاحاتی در نحوه مدیریت و یا سیاستگذاری فعالیتهای موسیقایی البته در چارچوب قانون و مقررات بزنید اما بازهم نهادهایی هستند که تمایل چندانی برای ایجاد یک رویه ثابت مدیریتی و نظارتی از طریق مجرای وزارت ارشاد ندارند و بر این نکته هم تاکید می کنند که فعالیت آنها رویکردی مستقل و خارج از حدود آنچه در نهاد دفتر موسیقی می گذرد، دارد. شما چگونه می توانید با جریان های موازی مدیریتی در عرصه موسیقی تعامل ایجاد کنید؟ تعاملی که باید بپذیریم هنوز در ادامه ناهمگونی فضای گذشته است و اتفاقا شما نیز هم اکنون سکان دار جریان مدیریتی دفتر موسیقی وزارت ارشاد هستید.
- یک نکته کلی در این میان وجود دارد، اینکه من مجموعه وزارت ارشاد را خارج از مجموعه فرهنگی نظام نمی دانم حالا شاید خیلی از دوستان بر این باور باشند که ماجرا شکل دیگری است اما من بازهم تاکید می کنم که فعالیتهای ارشاد خارج از چارچوب نظام نیست یعنی امروزه اگر اینجا مدیریت من قطع شود و اگر احساس کنم در جای دیگری می توانم مفید باشم در عرصه دیگر فرهنگ و هنر کشور حضور پیدا خواهم کرد و برای من فرقی نمی کند که آن سمت مدیریتی در کجا قرار دارد. در واقع من هیچ جناح بندی سیاسی را برای خودم قائل نیستم و حداقل همکاریهای من در حوزه هنری با بسیاری از هنرمندان و بسیاری از گروههای دیگر حاکی از آن است که من این قاعده را شکستم به طوری که بسیاری از هنرمندان در فصلی که من در حوزه هنری حضور داشتم برای اولین بار بود که با حوزه کار می کردند. در وزارت ارشاد هم مسائل به همین شکل بوده است در حال حاضر ارتباط خودم با مرکز موسیقی و سرود سازمان صدا و سیما، حوزه هنری، شهرداری تهران و بسیاری از نهادهای دیگر برقرار است.
من برای اولین بار مشغول امضای تفاهمنامه با شبکه های مختلف رسانه ملی هستم و این کار هم انجام شده یعنی این نکته جالبی است که وزارت ارشاد برای اولین بار در بخش موسیقی وارد تعامل با سازمان صدا و سیما شده است که این به نظر من نشانه ای از یک تعامل دارد.
*سوالم را به گونه دیگری تکرار میکنم. آیا معتقدید هیچ نهادی در سیاستگذاریها دفتر موسیقی تاثیرگذار نیست؟
- به هیچ عنوان، به جز خط مشی اصلی که به ما از طریق قانون گفته می شود. ما در مرحله اول از سند توسعه ای که شورای عالی انقلاب فرهنگی آن را تدوین کرده به عنوان یک معیار تبعیت می کنیم، نکته دوم هم سیاست هایی است که در دولت تدوین شده است ضمن اینکه ما به خط مشی هایی که از دفتر مقام معظم رهبری در عرصه فرهنگ و هنر دریافت می شود پای بندی کاملی داریم و تاکنون نیز سعی کردیم تمامی این موارد را رعایت کنیم و در راستای این سه مرجع حرکت کنیم.
طبعا سیاست های نظام تحت یک مدیریت واحد حرکت می کند ما هم سعی می کنیم در این ریل قرار بگیریم و حرکت کنیم. به هر حال هر حرکتی خطاهایی هم خواهد داشت البته ما ادعایی نداریم که عاری از هر گونه خطا هستیم.
*اینهایی که گفتید که اساسا خط مشی هر مدیریتی در نظام جمهوری اسلامی است که هر مدیری بنا به شیوه مدیریتی خود ملزم به اجرای آنهاست. آنچه مقصود من از دخالت ها و نظارت ها در عرصه موسیقی است موضوع عملکرد جزیره ای موسیقی اتفاقا در جزییات کارهاست که نمود عینی آن، فعالیت کاملا مستقل رسانه ملی در حوزه موسیقی و یا ماجرای تعطیلی آموزش موسیقی در فرهنگسراهاست که به نظر می آید عزیزان در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران بدون مشورت با شما و با در نظر گرفتن اختیاراتی که در چارچوب فعالیتی مجموعه زیر نظر خود دارند دست به چنین اقدامی زدند. همچنین به مصداقهایم مساله تعطیلی کنسرتهای مجوزدار در استانها را هم اضافه میکنم.
- ببینید سازمان صدا و سیما یک مجموعه کاملا جداگانه با وزارت ارشاد است که سیاستها و خطوط قرمز مجزایی نسبت به دفتر موسیقی وزارت ارشاد دارد اتفاقا من صدا و سیما را تنها نهاد موجهی می دانم که باید سیاستهای جداگانه ای نسبت به وزارت ارشاد داشته باشد چرا که نوع نگاه رسانه ای و نوع نگاه مخاطب به آن متفاوت از نوع نگاهی است که ما داریم.
اما از سویی با شما هم عقیده ام زیرا معتقدم صدا و سیما از تمامی ظرفیت های خود استفاده نمی کند؛ نه تنها استفاده نمی کند بلکه در مواردی عامل بازدارنده در پیشبرد اهداف فرهنگی هم هست و من حاضرم در یک جایی بنشینم و در قالب یک مناظره آن را به اثبات برسانم. امروزه اگر می بینید مردم گرایشی به خیلی از رسانه های بیگانه دارند حاصل این است که رسانه ملی ما هنوز نتوانسته در عرصه موسیقی شبکه ای ایجاد کند که شبکه خاص موسیقی باشد و اصولا تولیدات موسیقایی سازمان صدا و سیما چند درصد با اقبال عمومی مواجه می شوند؟ یا در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران تصمیمی که آقای مرادی گرفتند برای جلوگیری از آموزش موسیقی در فرهنگسرا با این توجیه است که ما می خواهیم کیفی گرایانه کار کنیم که البته ما منتظر می مانیم که ببنیم آقای مرادی چه کیفیگرایی خواهند داشت و در صورتی که ایشان کلاسها را با همان معیار کیفی که تاکید دارند، برگزار نکند ما نقد جدی وارد میکنیم و معتقدیم سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران ملک هیچ فردی نیست که در یک زمینه هنری که بالاترین مصرف فرهنگی را دارد به طور ناگهانی آموزش را قطع کند.
اگر امروز من به عنوان مدیر وزارت ارشاد بگویم که من امروز صدور مجوز کنسرت ها و برنامه ها را متوقف می کنم این خلاف سیاست فرهنگی کشور است. تاکید تمام سران نظام مقدس جمهوری اسلامی در طول تاریخ پس از پیروزی انقلاب از حضرت امام تا مقام معظم رهبری و روسای جمهوری بر این بوده که محصولات خوب و ارزشمند فرهنگی هنری تولید شود و اساسا بحث حذف هیچوقت به میان نیامده است. حتی شما در تاریخ موسیقی پس از انقلاب می بینید که در بسیاری از موارد حضرت امام موضع گیری کردند که ماجرای سرود شهید مطهری و بودن یا نبودن موسیقی در یادمان هست که ایشان یک موضع گیری آشکار و روشنگرانه ای داشتند که قصد ما حذف موسیقی نیست قصد ما سالم سازی و تولید محصولات سالم است.
لذا اگر امروز جناب مرادی تصمیم گرفتهاند که آموزش موسیقی در فرهنگسراها را قطع کند ما هم منتظر این هستیم که وی مساله جدیدی را جایگزین کند و در صورتی که این اتفاق نیفتد ما در این مورد موضع گیری خواهیم کرد.
ادامه دارد...
نظر شما